شیطان وقتی کلیساهای شیطان و جادوگری را ناتوان در تبلیغات دید دروازهای دیگر ساخت و آن موسیقی است.
دو دروازه جادوگری و کلیساهای شیطان جهت تبلیغات خود در سطح جهان دارای
محدودیت های فراوانی هستند. برای مثال کلیساهای شیطان تنها در چند کشور
جهان موجود هستند. یا در مورد جادوگری که تنها کشورهای غربی از آن استقبال
کردهاند و کشورهای شرقی به خاطر عدم همخوانی زبان آن با فرهنگ شرق اصلا از
ان استقبالی نکردهاند.
همین مسائل باعث شده که این دو دروازه در قیاس با موسیقی کمترین مشتریان را
برای گرایش به شیطانپرستی داشته باشند. حال آن که در حال حاضر موسیقی بلک
متال در همه کشورهای دنیا مخاطب و علاقهمند دارد و این به خاطر آن است که
موسیقی، زبانی بینالمللی دارد و دارای ظرافتهای هنری فریبنده و
اغواکننده است که میتواند بهراحتی بر احساسات مردم تاثیرگذار باشد.
علت دیگر هم راحتی دسترسی به آن است به شکلی که بهراحتی میتوان آن را
توسط همه رسانهها و همه ابزارهای رسانهها در همه جا در اختیار مخاطب قرار
داد.
لازم به ذکر است که این 3 دروازه در دنیا دارای مخاطبان خاص و مخصوص خود
هستند. مثلا شیطانپرستانی که از طریق کلیسای شیطان به شیطان پرستی گرایش
پیدا کردهاند، از همه نظر چه از نظر سن، جنس، نژاد و اهداف، خواستهها
و... با شیطانپرستانی که از طریق جادوگری و یا از طریق موسیقی جذب
شیطانپرستی شدهاند تفاوت دارند.
البته از نظر تعالیم و اعتقادات نیز کلیسای شیطان و موسیقی بلک متال اختلافات زیادی دارند:
مثلا در مورد کلیسای شیطان، آنتوان لاوی در قوانین 11گانه و آیات 9گانه خود
قربانی کردن انسان، قتل، تجاوز، حیوانآزاری و کودکآزاری را رد کرده است.
در صورتی که در موسیقی بلک متال همه جور جرم و جنایتی انجام میپذیرد و هیچ استثنا و مورد نهی شدهای وجود ندارد.
مورد اختلاف دیگر موادمخدر است. مثلا آنتوان لاوی شیطان پرستان را از مصرف
آن برحذر میدارد و معتقد است مصرف آن برای انسانهای ضعیف میباشد نه
انسان قدرتمندی چون یک شیطانپرست، در صورتی که در موسیقی متال اصلا
اینگونه نیست و الان بزرگترین پایگاه تبلیغاتی مواد مخدر در جهان موسیقی
متال است.
لازم به ذکر است که اگرچه آنتوان لاوی در تئوریهای خود مسائلی مانند
قربانی کردن را رد کرده ولی عملا چه خود او و چه پیروانش پایبندیها را به
قوانین و مقررات بیان شده نقض کرده و به آن معتقد نیستند.
اصولا در شیطانپرستی هیچ حکم و قانون ثابتی نمیتوان یافت و همه احکام و
عقاید نسبی هستند و اختلاف و تناقض در عقاید و رفتار در بین آنها امری
منطقی و طبیعی است.
اگر تناقضها و اختلافات را در کلیسای شیطان بتوان تحمل کرد تناقض و
اختلافات در موسیقی بلاک متال بسیار گستردهتر است. چرا که در آن با توجه به
گستردگی مخاطب و تعداد بسیار زیاد گروهها در همه کشورهای جهان، هر کسی ساز
خودش را میزند.
در این نوع موسیقی جهت بالا بردن تعداد مخاطبان و بهتبع آن میزان فروش
کاستها، خوانندگان و نوازندگان دست به هر کاری میزنند و هر کلیپی که
بخواهند و بتوانند بسازند میسازند و به هیچکس و هیچ چیز مقید نیستند.
موسیقی بلک متال، متال مخلوطی از موسیقی و نمایش است برای همین معمولا
گروهها علاوه بر ارائه موسیقی خود، اعمال و رفتار نمایشی نیز ارائه
میدهند.
برای همین صحنه موسیقی این گروهها محل اجرای همه نوع نمایشی شده است مثلا
یک گروه بر روی صحنه خودزنی میکند، گروه دیگر خونخواری میکند، گروه دیگر
مردهخواری و همین طور اعمالی مانند: منفجر کردن حیوان با دینامیت، نصف
کردن یک زن با اره (حقههای نمایشی)، آتش زدن انسان، آتش زدن انجیل، انجام
اعمال جنسی منحرفانه و ... البته عجیب و غریب بودن این گروهها فقط در
دکور و مسائل نمایشی نیست بلکه در محتوا نیز به همین صورت میباشد.
مثلا خوانندهای خود را ضد خدا معرفی میکند، خوانندهای دیگر خود را ضد
دین، دیگری ضد انسان و همین طور ضدهایی مانند: ضد دنیا، ضد قانون، ضد زن،
ضد جنگ، ضد دولت و ...
مثلا خوانندهای که خود را ضدبشر معرفی میکند سعی میکند در اشعار یا
کلیپهای خود این تفکر را تبلیغ کند که مثلا ما باید خودکشی کنیم، یا این
که باید نسل بشر را از بین برد یا این که پدران و مادران نباید ما را به
وجود میآوردند و ...
البته عموما این افکار کمتر توسط نوازندگان و خوانندگان به مرحله اجرا
درمیآیند و بیشتر توسط مخاطبان آنها عملی میشوند. خواننده یا نوازنده
بعد از اجرا سوار لیموزین خود شده و به ویلای خود میروند اما این مخاطب
کمسن و سال آنهاست که تحت تاثیر افکار یا کلیپها قرار گرفته و آسیبهایی
را برای خود و جامعه پدید میآورد البته پارهای از این تفکرات عملی
شدهاند. مثلا ضدزنها اقدام به دزدیدن یا کشتن دخترها و زنها کردهاند یا
ضدبشرها اقدام به خودکشی دستهجمعی کردهاند، یا ضدمسیحیها اقدام به آتش
زدن کلیساها یا کشتن کشیشها کردهاند. مثلا در مورد اخیر خوانندهای به
نام ورک ویکرنس که از شهرت جهانی برخوردار است و همه او را با نام بارزام
میشناسند، در سال 1992 اقدام به آتش زدن چند کلیسا از جمله کلیسای فانتوف
کرد. او بعد از این اتفاق دستگیر و روانه زندان شد و در حال حاضر نیز دوران
محکومیت خود را سپری میکند.
البته لازم به توضیح است که همه گروههای موسیقی متال، شیطانی نیستند بلکه
حتی تعداد انگشت شماری گروههای معتقد به خدا نیز در آنها پیدا میشود.
یا این که بعضی از گروهها مانند متالیکا نیز وجود دارند که در اشعار خود
مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی روز را مطرح میکنند، مثلا در این مورد
آلبوم «و عدالت برای همه» متالیکا قابل توجه است. حتی تعدادی از گروههای
متال نیز وجود دارند که در اشعار خود علیه ظلم و فساد دولتهای مستکبری
مانند آمریکا و اسرائیل سخن راندهاند.
مثلا گروه سپولترا، کلیپی با نام «سرزمین» ساخته که در آن از ظلم اسرائیل
علیه ملت فلسطین سخن گفته است . البته بخش قابل توجهی از این موسیقی را
کلیپها و آهنگهای ضدجنگ تشکیل میدهند.
موسیقی متال در ابتدای شکلگیری آن، برخلاف زمان حال نوعی موسیقی ضد جنگ
بوده که تم اصلی آن مبارزه با دولت آمریکا و جنگطلبیهای آن بوده است. این
موسیقی در ابتدا پیامآور صلح و دوستی بوده است.
موسیقی متال خود دارای زیرسبکهای مهمی مانند هویمتال، دثمتال،
تراشمتال، بلک متال و انواع زیرشاخههای دیگر است. موسیقی هویمتال نسبتا
از نظر محتوایی نسبت به سبکهای دیگر ملایمتر است ولی از جنبه کفر و شرک
هیچ سبکی به پای بلکمتال نمیرسد.
موسیقی بلکمتال در دنیا بزرگترین پایگاه تبلیغاتی شیطانپرستی است به حدی که حتی جادوگری و کلیسای شیطان نیز به پای آن نمیرسند