دلم تنگه برات پس کی برمی گردی تا جونم رو عیدی بهت بدم یادته وقتی رفتی پشت سرت یه کاسه اب پاشیدم تا زود برگردی کنارم
یادته چقدر گریه کردم تا از پیشم نری .هنوزم قهری باهام من که گفتم حتی اگه هزار بارم منو از خودت دور کنی بازم میام سراغت
ببین دنیا یه جای کوچیکه که خودشو به بزرگی زده اما تو می تونی اونو بزرگ کنی چون یه چیزی تو دلت هست که فراتر دنیاست
اونم احساسته ،زیرپات نزارش وبرگرد کنارم تا بهت نشون بدم که سرمای زمستون نمی تونه جلوی گرمای احساسم بهت رو بگیره
خزون پاییز نمی تونه از درختی که تو دلم ساختی برگی رو بخشکونه
کابوسم اینه که یه روز اومده که بهت دوست دارم نگفتم
راستی خیلی دوست دارم منتظرم.
باورم نمی شه چشمات بره مال دیگرون شه باغریبه اشنا شه با غریبه مهربون شه
دیگه من اونی نیستم که راحت دستاتو گرفت وبهمن دستاتو به مرداد تبدیل کرد
من وقتی کوک گیتارم بخاطرت بهم خورد عهد بستم که دیگه کوکش نکنم تا اونم بفهمه
بغض چقدر می تونه رنج اور باشه.
نه نه نمی کنم دیگه سازمو کوک نترس نمی زارم عکساتو تو فیس بوک